من همچنین به رهبران اشاره می کنم که اگر نتیجه ترسناک این باشد که “اما شخص ممکن است شکست بخورد”، من پاسخ می دهم: “دقیقا! مردم اینگونه یاد می گیرند.» سپس پیامدهای شکست را بررسی می کنیم. آیا این پروژه مناسبی برای پشتیبانی از برخی محاسبات اشتباه است؟ آیا میتوانیم زمان مربیگری را بسازیم تا بتوانیم آن لحظات غیرقابل تغییر «اوپس» را در نظر بگیریم؟ واقعیت این است که حتی کارگران باتجربه هم اشتباه می کنند. تلاش برای اجتناب از هر مسیر انحرافی ممکن به سادگی امکان پذیر نیست.
یک فرآیند ساده برای به دست آوردن راحتی با تفویض اختیار
رهبری به معنای حفظ تسلط بر تمام جنبه های یک پروژه یا تیم نیست. این در مورد پرورش محیطی از اعتماد، رشد و مسئولیت مشترک است. بنابراین، لحظه ای در مورد داستان هایی که برای خودتان تعریف می کنید فکر کنید. آیا آنها شما را از پذیرش پتانسیل کامل تیمتان باز می دارند؟ از بار غیرضروری کنترل رها شوید و شاهد پیشرفت رهبری خود باشید.
در نگاه اول، این داستان یک پرونده باز و بسته به نظر می رسد. و برای برخی از رهبرانی که وظیفه رهبری کارمندان بی تجربه را دارند، شاید این داستان درست باشد. یکی از معضلات مداوم رهبری، تعیین زمان واگذاری یک تصمیم یا وظیفه به کارمند است. سوالاتی که باید در نظر گرفته شوند از این جمله هستند: “آیا این شخص آماده پذیرش مسئولیت است؟” به “اگر این شخص توپ را رها کند چه اتفاقی می افتد؟”
ترس از تفویض اختیار و ارتباط آن با کنترل
مدیریت
داستان هایی که توانایی شما را برای تفویض اختیار تضعیف می کند
درک داستان های داخلی برای رهبری موثر ضروری است
درک داستان های داخلی که به خودمان می گوییم برای رهبری موثر ضروری است. با تصدیق و به چالش کشیدن این داستان ها، می توانیم از محدودیت های کنترل غیر ضروری رهایی پیدا کنیم. هنگامی که وظایف و تصمیمات را محول میکنید، نه تنها اعضای تیم خود را توانمند میسازید، بلکه به آنها اجازه میدهید رشد کنند و از طریق تجربیاتشان یاد بگیرند. و بله، ممکن است در طول مسیر دچار لغزش شوند. اما این گامهای اشتباه درسهای ارزشمندی در سفر آنها به سوی تبدیل شدن به مشارکتکنندگان توانا هستند.
فهرست را مرور کنید. برای موارد ذکر شده در نکات 2 و 3، از خود بپرسید: “چرا نه؟” سپس با خودتان هم سطح شوید. به هر دلیلی که در زیر ذکر شده است، خود را وادار کنید تا داستان هایی را که برای خودتان تعریف می کنید در نظر بگیرید. شاید شما برخی از مغالطه های کشف نشده را در زیر سنگ بستر کشف کنید که می تواند آشکار شود و از بین برود.
اگر شما یک رهبر هستید که با چالش انجام کارهای زیاد دست و پنجه نرم می کنید (و چه کسی نیست؟)، پیشنهاد می کنم یک لیست سه قسمتی ایجاد کنید:
1. چیزهایی که من قبلاً واگذار کرده ام
2. چیزهایی که ممکن است به تفویض آن فکر کنم
3. چیزهایی که نمی توانم تفویض کنم
با این حال، کسی باید برای این محتوا هزینه کند. و اینجاست که تبلیغات وارد میشود. بیشتر مردم تبلیغات را یک مزاحم میدانند، اما آنها علاوه بر اینکه به شرکتهای رسانهای اجازه میدهند سرپا بمانند، عملکرد مفیدی نیز دارند. آنها شما را از محصولات و خدمات جدید مرتبط با صنعت خود آگاه می کنند. همه تبلیغات در خلاصه کیفیت مستقیماً برای محصولات و خدماتی که اکثر خوانندگان ما به آن نیاز دارند اعمال شود. شما تبلیغات خودرو یا مکمل های سلامتی را نخواهید دید.
رسیدن به آن پایه و اساس – ترس از دست دادن کنترل – می تواند ناراحت کننده باشد. من اغلب به رهبران توصیه می کنم که “اگر چه می شد؟” بازی با من “پس، اگر X اتفاق می افتاد، پس چه اتفاقی می افتاد؟” رهبر پاسخ می دهد، سپس من می گویم: “و اگر این اتفاق می افتد، پس چه اتفاقی می افتد؟” ادامه می دهیم تا در نهایت به نقطه ای می رسیم که می گویم “پس اگر این اتفاقات بیفتد، چقدر بد است؟” معمولاً رهبر متوجه می شود که نقطه ضعف درک شده نامتناسب است. یا حداقل، ما راه هایی را برای مقابله با هر گونه جنبه منفی واگذاری کنترل به کارمند کشف می کنیم.
با تشکر،
خلاصه کیفیت