اقتصاد کاذب “من این کار را خودم انجام خواهم داد”

دبلیوما دائماً به دنبال راه هایی هستیم که هم کسب و کار خود را بهبود ببخشیم اما در عین حال در پول خود صرفه جویی کنیم. این می تواند به پویایی خطرناک “من خودم انجامش می دهم” منجر شود.

انجام کارهای بیشتر با کمتر می تواند ما را تبدیل به احمق کند. غرور و تکبر ما حماقت ما را عملی می کند. با عرض پوزش – من یک خرافات کوچک درست از دروازه بیرون آمدم. بگذار عقب را بزنم.

خوب، ما می خواهیم پیشرفت کنیم و صرفه جویی در پول پس شاید خودمان بتوانیم این کار را انجام دهیم. ما به جای استخدام کارشناسان یا ارائه دهندگان خدمات متخصص در این کار، وظایف و پروژه ها را خودمان بر عهده می گیریم. این ایده روی کاغذ خوب به نظر می رسد. اما می تواند واقعا احمقانه باشد (مثل بچه ای که سعی می کند موهای خود را کوتاه کند).

اجازه بدید توضیح بدم بسیاری از شما صاحب خانه هستید. اغلب اوقات، مشکلی در خانه شما پیش می آید. یا لوله‌ای مسدود می‌شود، زوناهای سقف از بین می‌روند یا به سادگی به یک لایه رنگ تازه نیاز دارید. با توجه به اینکه همه ما سعی می کنیم در یک اقتصاد دشوار صرفه جویی کنیم، این تصور که به Loe’s یا Home Depot می پردازیم با تصوراتی از باب سازنده خوش دست و شیک پوش بودن به ذهن خطور می کند، “ما می توانیم آن را درست کنیم!” قهرمان بهبود خانه

ما با 376.78 دلار ابزار جدید، زونا و رنگ به خانه می‌رسیم. ما یک ساعت یا بیشتر را در روز شنبه برای انجام کار در نظر می‌گیریم، زیرا، خوب، زدن یک سیلی روی مقداری رنگ، کشیدن آب‌کش یا چکش در برخی زونا چقدر می‌تواند سخت باشد، درست است؟

سپس حماقت شروع می شود.

نقاشی آنطور که ما می‌خواهیم مرتب نیست و انجام آن 6 ساعت طول می‌کشد، زیرا ما در این مورد توجه نکردیم که به سه لایه نیاز داریم. نتیجه نهایی چندان چشمگیر به نظر نمی رسد و هر بار که وارد اتاق بد رنگ شده می شویم ناامید می شویم.

زوناهای سقفی که خریدیم اشتباه هستند و میخ های سقف را فراموش کرده ایم، بنابراین سفر دیگری به Lowe’s است، 168 دلار دیگر برای تجهیزات مناسب. ما همچنین فراموش کرده ایم که از ارتفاع می ترسیم، بنابراین نصب زونا دو روز طول می کشد زیرا 86 درصد از زمان خود را صرف نگرانی در مورد افتادن از پشت بام می کنیم. کار نهایی به نظر می رسد که سقف ساز ما یک کودک 7 ساله بوده است.

در حالی که ما در حال کشیدن لوله فاضلاب هستیم، تشخیص می‌دهیم که گرفتگی خارج از دسترس مار 20 فوتی است که خریداری کرده‌ایم، بنابراین باید 50 فوتی دیگر (73.28 دلار) بخریم و چهار ساعت دیگر طول می‌کشد تا در نهایت گرفتگی را از برق بکشیم.

آه، و فراموش نکنید که ساعتی را که فکر می‌کردید این چیزها طول می‌کشد را در نظر بگیرید، اکنون کل آخر هفته شما را مصرف کرده است، و شما باید فردا بی‌قرار، خسته و ناامید به سر کار بروید.

درس

در حالی که همه چیز در نگاه اول ساده به نظر می رسد، ما اغلب پیچیدگی کار و تخصص لازم برای انجام درست کار را در اولین بار دست کم می گیریم. ما در این فرآیند زمان و پول خود را از دست می دهیم. علاوه بر این، محصول نهایی آن کیفیتی که ما می‌خواهیم نیست، و گاهی اوقات مجبور می‌شویم بعد از این واقعیت با یک متخصص تماس بگیریم تا آشفتگی ایجاد شده را برطرف کند.

می دانم که همه اینها بدیهی به نظر می رسد. اما اجازه بدهید بپرسم: اگر این پویایی آشکار است، چرا ما همیشه آن را در محل کار انجام می دهیم؟

مدام میبینمش «اوه، ما می‌توانیم وب‌سایت خود را در بلاگر طراحی و کدنویسی کنیم،» یا «می‌توانیم برنامه آموزشی را درست مانند برنامه شما با استفاده از کارمندان داخلی خود برای آموزش آن بنویسیم و ارائه کنیم» یا «ما می‌توانیم مالیات خود را انجام دهیم زیرا ما مردی که حسابداری را در کالج خواند.»

اشتباه است. اشتباه است. اشتباه است.

ارائه دهندگان خدمات خارجی و کارشناسان این کارها را هر روز انجام می دهند و آنها را به درستی انجام می دهند. آنها با تجربه هستند و تمام مشکلات را می دانند (و از آنها اجتناب می کنند). کیفیت محصولات و خدمات آنها با سالها تجربه ایجاد و ارائه آنها افزایش می یابد. آنها در حال سوار شدن بر قله منحنی یادگیری هستند.

وقتی می روید «من یک بزرگسال هستم! من خودم انجامش می دهم!» در مسیر، شما کارمندان خود را از شغلی که به آنها پول می دهید دور می کنید و از آنها می خواهید که در اوقات فراغت یا قرضی کاری جدید انجام دهند. آنها تمام دردسرهای ناشی از رسیدن به منحنی یادگیری را تجربه خواهند کرد، و برای ارائه محصول یا خدماتی که کیفیت قابل قیاس با محصولات یا خدمات یک شرکت را ندارد، زمان بیشتری طول می کشد و هزینه بیشتری برای شما خواهد داشت. متخصص

علاوه بر این، شما کارمند خود را از شغل اصلی خود دور کرده اید. بیایید فرض کنیم که آنها یک فروشنده هستند. شما اکنون زمان ارزشمند فروش را از دست داده اید (ترجمه، درآمد) و در عوض دلارهای حقوق را برای چیزی خرج می کنند که بازدهی کمتری دارد زیرا هنوز در این مهارت مهارت ندارند. این یک ضربه مضاعف است.

چه چیزی را ذخیره کرده اید (یا از دست داده اید)؟

مطمئناً، شما فکر می کنید که پول خود را پس انداز کرده اید، زیرا چکی برای شخص ثالث ننوشته اید. کاری که شما واقعاً انجام داده اید، ارزش را از بین برده است. شما پول خرج کردید (زمان کارمندتان)، پول از دست دادید (آنها را از فعالیت هایی که عملکرد کسب و کارتان را هدایت می کند دور کردید)، و محصولی با کیفیت پایین ارائه کردید که یا عملکرد سایر کارمندان را مختل می کند یا رقابت شما را کاهش می دهد. بازار اگر آنها به اندازه کافی آن را خراب کنند، به هر حال باید یک متخصص بیاورید، ابتدا برای تمیز کردن آشفتگی ($$$) سپس برای ارائه محصول یا خدمات به درستی ($$$ بیشتر).

از این اقتصاد کاذب دوری کنید. منیت خود را رها کنید و بپذیرید که افراد خاصی کارها را بهتر از شما انجام می دهند. بدانید که می توانید برخی کارها را بهتر از هر کس دیگری در دنیا انجام دهید. روی چیزی که در آن عالی هستید تمرکز کنید و چیزهایی را که در آن نیستید برون سپاری کنید. مربیان ورزشی این را دریافت می کنند. شما نمی توانید یک بازیکن پشتیبان را به عنوان یک تکل دفاعی فقط برای صرفه جویی در حقوق خود قرار دهید. رقبای شما این را دریافت می کنند. شما نیز باید آن را دریافت کنید.

بنابراین دفعه بعد که متوجه شدید که می‌گویید: «ما فقط این کار را به صورت داخلی انجام می‌دهیم»، این سؤال سخت را از خود بپرسید که آیا واقعاً مهارت لازم برای انجام درست آن را در اولین بار دارید یا فقط می‌خواهید پس‌انداز کنید. یک دلار اگر دومی باشد، تضمین می‌کنم که در درازمدت هزینه بیشتری برای شما در بر خواهد داشت تا اینکه وارد کردن فردی از بیرون که در آن عرصه متخصص باشد.

اعتراف می کنم که من شخصاً در این حماقت مقصر بوده ام. من خودم وبلاگ اصلی thinkLEADERS را ساختم. قابل قبول بود، اما مسلماً آماتوری و تا حدودی مزخرف بود (آنقدر مزخرف که وقت گذاشتم و هر پست را از آن به این وبلاگ جدید هدایت کردم). تنها پس از اینکه مقداری پول نقد خرج کردم و بچه های عالی Brightstar Interactive سایت من را بازسازی کردند، همه چیز را به سطح بالاتری بردم. ای کاش در وهله اول به جای تلاش برای بهبود مهارت های شخصی HTML خود، پول نقد را خرج می کردم (نه بهترین استفاده از زمان و انرژی).

بله، این پست کمی خودخواهانه است. ما متخصص هستیم در ارائه برنامه های آموزشی خاص. وقتی مشتریان بالقوه یا مشتریان می گویند، “خب، ما فقط یک دوره آموزشی درست می کنیم که به خوبی دوره شما باشد و کارمندان ما آن را به یکدیگر آموزش دهند، سرم منفجر می شود.” همیشه، نتیجه به تماسی با ما ختم می‌شود که می‌گوید: «هی، ما نتوانستیم آن دوره را توسعه دهیم، و مربیان ما در ارائه آن خوب نبودند یا وقت خود را از کار روزانه خود نمی‌گذرانند. آموزش بده، پس می‌توانی اکنون به ما کمک کنی؟» یا من “برنامه” آنها را در تاریخ بعدی می بینم، و دانستن اینکه پیشنهاد توسعه داخلی کجا کوتاه می آید و چگونه بر عملکرد مشتری تأثیر منفی می گذارد، بسیار خسته کننده است.

لطفاً این کار را برای اولین بار درست انجام دهید. من قول می دهم از نتیجه هیجان زده خواهید شد.

منتشر شده در 16 اکتبر 2024، در خلاصه The thinkLEADERS لینکدین است.

منبع: https://www.qualitydigest.com/inside/lean-article/false-economy-ill-do-it-myself-112624.html